هنگامی که از زبان کُردی سخن به میان میآید، مقصود زبانی است که کُردها هم اینک با آن سخن میگویند. برخی از زبان شناسان و شرق شناسان فرنگی که با زبان کُردی مانوس بودهاند، بیشتر این اطلاعات را به شکلی کلی یا ویژه ارائه داده وگفتهاند که: این زبان از خانوادهه ی زبان های هند-اروپایی است که با زبان فارسی قرابت نزدیکی دارد که البته این خود به معنای وابستگی نبوده و خود زبان مستقلی است.
به گزارش آفتاب دل به نقل از کردتودی، سرزمینی کُردها که در آن ساکنند، محل کشف باقیماندهی اجساد فسیل شدهی انسانهای باستانی است. این استخوانها که در "شانه دری" یافت شده است، دارای اهمیت بسیاری است چرا که، اولین بار است بقایای انسان عصر سنگی - که 60 هزار سال پیش از این عراق را مسکن خویش ساخته است، یافت میشود. ت. باقر-1973
شصت هزار سال پیش از این محدودهای که کُردها در آن ساکنند آباد و ماوا و پناهگاه مردمانی بوده که زبانی هم برای سخن گفتن داشته اند، اما از آن جا که سخن گفتن دربارهی این زبان کار دانشمندان باستان شناس است، به همین جهت همراه با تابش انوار آفتاب 57200 ساله بربالهای زمان و گذر ایام خود را به پیش میکشیم و به دورانی میرسانیم که اقوام ماد خود را به ایران کنونی و غرب آسیا رساندند و با نژادهای لولو، گوتی، کاسی، هوری - که در دامنههای آن سوی کوههای زاگرس میزیستند و تا حد مناسبی زندگی خود را سامان داده بودند و جمهوری و تمدنی نسبتاً پیشرفته تاسیس کرده بودند – مواجه شدند.
مادها ظرف 200 سال طومار این حکومتها را در هم پیچیدند و در سال 612 پیش از میلاد مسیح امپراتوری بزرگ مادی را بنیان نهادند و بدین ترتیب زبان مادی به زبان رسمی بدل شد. از آن زمان تا هنگام انتشار اسلام در کُردستان، سیزده قرن سپری شده است. در این مدت طولانی سرزمین ماد بزرگ و کوچک و سرزمینهای دیگری که به سرزمین ماد ملحق شده اند از حیث نظامی وسیاسی بسیار دست به دست شده اند. و قدرت سیاسی به دست افراد مختلفی - که زبان آنها با زبان مادها متفاوت بوده است - افتاده است. هر حکومتی هم که برسر کار آمده زبان خود را به عنوان زبان رسمی بر این سرزمین تحمیل کرده است. در اوضاع واحوال آن روزگاران، که تمامی بنیادهای اجتماعی کم رنگ شده و رو به افول نهاده بوده است، این جابه جایی درقدرت نمی تواند از تاثیر نهادن بر این بنیادها برکنار بوده باشد. تاریخ، برخی رویدادها را ثبت کرده است که طی آن، سلطهی سیاسی بریک سرزمین، تغییرات نژادی بنیادی و ایستایی زبان را در آن سرزمین باعث شده است. امروز ردپای تاثیر جابه جایی در قدرت را در شرق قلمرو امپراتوری ماد به وضوح می توآن دید. به عکس در بخشی از غرب سرزمین ماد، بنیادها همچنان دست نخورده مانده است. بلکه تسلط مادها وضعیت نژادی وزبانی برخی از سرزمین هایی را که بعدا به قلمرو مادها ملحق شد، تغییر داده و به مسیر توسعهی مادی کشانده است و به موازات بخش غربی قلمرو خود، آنها را توسعه داده است.
بیشتر تاریخ شناسان پر آوازه براین باورند که، کُردهای امروز نوادگان مادهای دیروزند."اگر کُردها نوادگان مادها نباشند، پس برسر ملتی چنین کهن و مقتدر چه آمده است و این همه قبیله و تیرهی مختلف کرد که به یک زبان ایرانی و جدای از زبان دیگر ایرانیان تکلم می کنند از کجا آمدهاند؟" مینورسکی 1973
پیش از این گفتیم: زبان هر سرزمینی – اگر رویدادهای تاریخی آن راتغییر نداده باشند – زبان ساکنان کهن همان سرزمین است. چنان که گفته شد رویدادهای تاریخی وجابه جایی حکومتها طی سیزده قرن، نتوانسته است چیزی رادر بخش غربی قلمرو ماد، تغییر دهد. و امروز ساکنان این بخش از مادستان کهن، کردها هستند که نوادگان میدیها به شمار میروند. به راستی بیش از این که بگوییم زبان کردی از اساس پایان نشو و نما و تکامل زبان مادی است میتوان به گونهی دیگری اظهار نظر کرد بیتردید، خیر! چرا که همهی اسناد تاریخی که دانشمندان - تنها به منظور خدمات علمی – بررسی و تجزیه و تحلیل کرده اند تاکنون همین حقیقت را آشکار کردهاند که زبان کردی امروز آثار و نشانههای کمال یافتگی زبان مادی دیروز را دز خود دارد.
همچنان که آگاهیم، زبان یک پدیدهی اجتماعی است که براساس قواعد مشخص خود تغییر میکند تکامل و توسعه مییابد و در سیر تکاملی خود از دیگر زبانها تاثیر میپذیرد و او هم بر آنها اثر میگذارد و گاهی در این گیر و دار میمیرد. زبان مادی نیز از این قاعده مستثنی نیست و از همهی زبانهایی که به پشتوانهی قدرت سیاسی در قلمرو ماد زبان رسمی بودهاند، تاثیر پذیرفته و برآنها تاثیر گذاشته است و تا امروز زنده مانده است.
بویژه زبان پارتی (فارسی = پهلوی اشکانی) ، که به نظر زبان شناسان همراه با زبان مادی در زمرهی زبانهای شمال شرقی، خانوادهی زبان ایرانی جای میگیرند .بیش از دیگر زبانها بر زبان مادی تاثیر نهاده است و امروزه رد پای این تاثیرات در گویش آیینی زبان کردی، دیده می شود.
همزمان با سقوط و فروپاشی امپراتوری ساسانی و ترویج اسلام در کُردستان، وقفهی تازهای برای زبان کردی آغاز شد - که جداگانه در مورد آن بحث خواهد شد - تنها مشکل این است که ما از زبان مادی اوآخر دورهی ساسانی سند مکتوبی در دست نداریم تا موشکافانه در بارهی آن اظهار نظر کنیم. اما این موضوع سبب نخواهد شد که نتوانیم بگوییم: این زبان در آن زمان زبان مادی بوده است. که به نسبت زبان رایج دوران اقتدار امپراتوری، دستخوش تغییرات 1300 ساله شده است. به همان نسبت که زبان پارسی باستان پیشرفت کرده و به زبان دری / پارسیک تبدیل شده و آمادگی و ظرفیت آنرا یافته است که زبان پارسی کنونی از آن جدا شود یک نتیجه گیری آنی اقتصا میکند که، زبان مادی هم پیشرفت کرده و دستخوش چنان تحولات و دگرگونی هایی شده باشد که استخراج زبان کردی از آن ممکن شده باشد.
زبان کُردی پس از اسلام هنوز نیمهی اول سدهی هفتم میلادی پایان نیافته بود که آیین اسلام و سپاه اسلام به قلمرو امپراتوری ساسانی نفوذ کرد و پس از چند سال باعث فروپاشی آن شد.
ترویج اسلام دربخشی از این امپراتوری از هر جهت و به هرشیوه نگریسته شود دوران تازهای از زندگی مادی و معنوی را برای مردم به همراه آورد. قدرت سیاسی پیشین که با چارچوبی مبتنی بر اختلاف و جدایی بنیاد نهاده شده بود جای خود را به ابرقدرتی داد که براساس واًمرهم شوری بینهم تاسیس شده بود، دین زردشت که مغان برای جلب منافع خود و صاحبان قدرت آن را تحریف کرده بودند جای خود را به دین تازه و جذابی داده بود که عربی بدوی و پادشاهی قسیسانی را برابر هم می نهاد. از نظر زبانی نیز اوستا، آن هم اوستایی که بیش از سیزده قرن بود تاثیر شگرفی بر مردم و زبان آنها گذاشته بود واپس نشست و این رسالت را برای قرآن و زبان قرآنی بازنهاد.
دین اسلام برخی وظایف و فرائضی را در خود داشت که مسلمانان میبایست آنرا همچون ضرورتی دینی به جا آورند. این وظائف در دین قبلی وجود نداشت و به همین جهت، مردم میبایست اسامی این گونه فرائض را از زبان دینی جدید اخذ کنند همچنان که آنها را اخذ کرده اند.
زبان دینی جدید اصواتی را در خود داشت که در زبان های ایرانی مشاهده نمی شد. تردیدی نیست که کردی یا فارسی که معاصر آغاز دورهی اسلامی بود تا مدتها از تلفظ برخی صداها همچون اعراب ناتوان بود. فارسها و بسیاری از دیگر ملل مسلمان، هنوز هم به درستی قادر به تلفظ این صداها نیستند. به گونهای که این صداها به صدایی همانند صدای اصلی همان گویش بدل شده اند. تغییرات به همین جا ختم نمی شود بلکه تعدادی از صداهای مربوط به حروف برخی از واژه ها مانند ( ک/K ) یا ( گ/ G) کردی با حرف / ق/ عربی وصدای زبانی که دین تازه به کردستان آورده، جابجا شده است.
گسترش اسلام در بخشی از قلمرو ساسانی، طومار دوران میانهی پیشرفت زبانهای ایرانی را در هم پیچید و تا یکی دو سده پس از ظهور اسلام نیز، زبان عربی که زبان کاربردی آیین نوین به شمار میرفت، به جای زبان پهلوی، به زبان رسمی، دینی و گفتاری حاکمان سیاسی بدل شده بود. اما ازآن پس دوران جدیدی درشکوفایی این زبانها، آغاز شد.
شکی نیست که زبانهای منطقهای بخشهای این سرزمین نومسلمان از رواج نیفتادند چراکه، زبان محاورهی مردم به شمار می رفتند و رشد و تکامل خود را در شرایطی نوین از سر گرفتند. تقابل زبانهای ایرانی اواخر دورهی ساسانی و آغاز ظهور اسلام و گویشهای آن، در میان خود و در شرائطی جدید و دورهای جدید، به گوناگونی این زبانها در شرق ایران به پیدایش (فارسی نو) و در غرب آن به پیدایش"کردی" منجر شده است. که هر دو تعدادی گویش و بن گویش دارند. پس از گسترش اسلام، فارسی نو، گویشی بود که بر اساس ریشه های بسیار کهن خود با دیگر گویشها در هم آمیخته بود این آمیختگی حتی پیش از زمان ساسانیان آغاز شده بود.فارسها پیش از کردها برای احیای زبان خود، به تکاپو افتادند و شروع به کتابت کردند. وپیداست که کتاب شاهنامهی ابومنصوری – که خود از میان رفته وتنها مقدمهی آن در دست است – اگر تنها کتاب نباشد، قدیمیترین کتابی است که به زبان فارسی نگاشته شده (سال346 هجری – 927میلادی ) و از نابودی درامان بوده است.
کهن ترین سند نوشتاری کردی در دوران جدید، رباعیات باباطاهر عریان است که در آغاز سدهی یازدهم میلادی در همدان کنونی – هگمتانه، پایتخت مادها – به گویش کردی جنوبی، سروده شده است. این رباعیات – بدون هدف نزدیک کردن زبانشان به فارسی– تا حدودی تغییر داده شده اند. با این همه در این که باباطاهر رباعیات خود را به شیوهی فولکلوری – که در آن دوره به عنوان فهلوی (پهلوی، فهلویات یا پهلویات) شناخته میشده است – سروده است، هیچ تردیدی نیست.
برای آشنایی بیشتر با فهلوی میتوان به گفتههای دکتر معین استناد کرد که می گوید: پهلوی، " فهلویه مر" : 3000 ترانهی سروده شده به یکی از زبانهای کشور ایران (بجز زبانهای گفتاری و رسمی) بریک وزن از اوزان عروضی یا وزنی هجایی سروده شده است و بخشی از آنها در قالب دوبیتی هستند. پهلوی یا پهلویات با وزنی بخصوص و همانند گورانی خوانده میشده است وگاهی آن را پهلوی وبرخی اوقات آنرا اورامه، اورامن و اورامنانیان می گفته اند. و اورامن (اورامنان) وزنی کهن در موسیقی و مشابه بحر هزج مسدس است که به آن فهلویات می گفته اند. شاید برای دریافت این موضوع که، اورمنان، همان گونهی فارسی (هورامه نان) کردی است و با واژهی (هه ورامان) یکی است، به تلاش چندانی نیاز نباشد. هورامهنان – هورامانان = هور + امان (امدند) + آن – زمان طلوع خورشید. همچنان که می گویند: ( به یانیان ) بامدادان، ( ئیواران) زمان عصر.
همجنان که می دانیم هنگام بامداد تا نیمروز، یکی از پنج وقتی بوده که زردشت برای نذرو نیایش، قرار داده که آیین ویژهی خویش را داراست و قطعهای از آن– که چند بار تکرار می شود – در ذیلآامده است.
نمو هوره خشه ایته آورود اسپایی! یعنی نماز برای هور (خورشید) که تیز تک می درخشد!
بی گمان این نیایش مانند همهی نیایشهای آیین زردشتی همراه موسیقی مخصوصی زمزمه میشده و یا به صدای بلند خوانده میشده است و گویا مردم آنرا (نویژهر) یا (نیایشی هورامانان) گفته اند. پیداست که پس از گسترش اسلام نذر و نیایش از رونق افتاده اند. اما نوا (هه وا) وخنیای آن – که در میان مردم باقی مانده است – کم کم به نوای ( گورانی ) بدل شده و آنها را فهلویات امانان گفتهاند. از نظر من (هوره) که هم اینک یکی از نواها و ملودیهای آواز کردی است همان (هورامانان) بخشی از نام خود را پاس داشته ونام آن همچون (الله ویسی) به یکباره تغییر نیافته است.
در گویشهای دیگر زبان کردی نو تا سدههای 17 و 18 آثار مکتوبی بجای نمانده وهرچه هست، فولکلوراست که علاوه برگذشت روزگار بازگو شدن دهان به دهان تغییراتی در آن ایجاد کرده است و رنگ اصلی آن زدوده شده و رنگ زبان مشخصی را به خود گرفته است. از مواد اولیهی فولکلور آن چه که تغییر نمیکند، جوهر آن است و تاهنگامی که مکتوب شود، شکل آن کاملا دستخوش تغییر خواهد شد و دقیقا به همین علت است که زبان کردی از گویشهای دیگر خود در سدههای آغازین اسلامی، چیزی به دست نمیدهد.
وضع کنونی زبان کردی، نتیجهی برخی عوامل سیاسی اجتماعی و آیینی است و از نظر من آخرین عامل از همه موثرتر بوده است چرا که پس از گسترش اسلام درکردستان، کردها به حدی به آیین جدید علاقه مند شدند، که دانشمندان کرد، تمام توان خود را به فهم و دریافت و آموزش و شکوفایی و توسعهی آیین اسلام اختصاص داده و دست از همه چیز شسته بودند. پیداست که اینکار به انگیزه یبسیار نیرومندی نیاز دارد که تحلیل و بررسی آن، وظیفه ی دانشمندان علم تاریخ است.
گفتیم که دوبیتی های بابا طاهر، قدیمیترین سند مکتوب کردی به دست آمده به شمار میرود.اما به راستی این آثار به چه علت از بین رفتهاند؟ دراین باره به گفتهی دکتر (عبدالحکیم منتصر) اشارهای خواهیم داشت.
دکتر (عبدالحکیم منتصر) در شمارهی 200 ماه تموز سال 1975 مجلهی العربی، چاپ کویت، در مقالهای که تحت عنوان – (ابن وحشیه و کتابه فی الفلاحة و هو اقدم الکتب فی العربیة) ابن وحشی وکتابش در بارهی علم کشاورزی که قدیمیترین کتاب عربی است، منتشر کرده است– مینویسد:
"و اته نقل اکثر کتبه من اللغة النبطة، ولم ینشر من تألیفه فی اللغة العربیة سوی "شوق المستهام فی معرفة رموز الاًقلام" و قد ذکر فی آخر کتابه هذا انه ترجم من اللغة الکردیة، کتاباً فی علل المیاه و کیفیة استخراجهام و استنباطها من الاًراضی المجهولة الاصل".
... و گفته هایش را از کتابی به زبان نبطی اقتباس کرده است و چیزی از دانش خود به زبان عربی جز (شوق المستهام فی معرفة رموز الاقلام ) مننشر نکرده است و در آخر کتاب خود از کتابی به زبان کردی سخن می گوید که مطلبی در بارهی مشکل آب و چگونگی استفاده از آبهای زیر زمینی از آن اخذ کرده است.
استاد "گیوی موکریانی" در فرهنگ مهاباد "صفحات 771 و 772" این بخش را مفصلتر تحلیل کرده است و براساس نوشتهی او "ابن وحشی" کتاب (شوق المستهام(.... را در سال 241 هجری نوشته است و پیداست که در ماخد این کتاب، سخنی از ترجمهی کتابی کردی میرود که اثر آن به قبل از نوشتن کتاب (شوق المستهام ....) مربوط میشود. و کتاب در سالهای آغازین سدهی سوم در دست مردم بوده است و باید دست کم چند سالی از تالیف آن سپری شده باشد. و به همین سبب این کتاب - که آن را "آب نامه" مینامیم. " ابن وحشی" آن را به عربی برگردانده است - دست کم باید در سال های آخر سدهی دوم هجری تالیف شده باشد.
برگرفته از کتاب "قاموس زبان کردی" ، تالیف عبدالرحیم ذبیحی ، چاپ 1988
منابع وملاحظات: ماموستا طاهر باقر، سدههای پیش از تاریخ در تمدن میزوپتامیا در برابر روشنایی جستجوی آثار تاریخی کردستان عراق، مجلهی انجمن دانش پژوهی کرد، جلد یکم، بند یکم، سال 1973 ، بغداد، صفحهی 563 پروفسور مینورسکی، کردها نوادگان مادها، برگردان دکتر کمال مظهراحمد، مجلهی انجمن دانش پژوهی کرد، جلد یکم، بند یکم، سال 1973، بغداد، صفحهی 563 دکتر معین، برهان قاطع، جلد اول، صفحههای 25-26 زمان تولد و مرگ بابا طاهر دقیقا مشخص نیست تنها گفته شده که در سال 410 هجری وفات یافته است و برخی براین باورند که طغرل شاه سلجوقی در سال 225 هجری در همدان او را دیده است. دکتر معین، برهان قاطع، جلد دوم، صفحهی 2588
دکتر معین، برهان قاطع، جلد اول، صفحهی 400
کردها یکی از اقوام ساکن خاورمیانه هستند که در غرب آسیا و در بخش غربی فلات ایران زندگی میکنند. کردها به زبان کردی، از شاخه غربی زبانهای ایرانی سخن میگویند.
در دوران اخیر، برخی به کل سرزمینهای کردنشین نام کردستان را برنهادهاند، هرچند که در تمام تاریخ مستند بشری اثری از کشوری بنام «کردستان» وجود ندارد. کردستان نام یکی از ایالات ایران بوده است. در جنگ چالدران که بین نیروهای شاه اسماعیل اول صفوی و سلطان سلیم اول عثمانی در سال 1514میلادی انجام گرفت بر اثر شکست ایران، بخشی از کردستان از ایران جدا شد و نصیب عثمانی گردید (کردستان عثمانی).
امپراتوری عثمانی سالها چون ابرنیرویی بر گوشهای از جهان دربرگیرندهء سرزمینهای عربی،آسیای صغیر بالکان فرمان راندند تا اینکه با پایان جنگ جهانی اول و نابودی امپراتوری عثمانی متصرفات آن: (کردستان عثمانی)، سرزمینهای عربی، آسیای صغیر و بالکان تدریجا مستقل گردیدند.
(کردستان عثمانی)، در نقشه? جغرافیای امروزی در سه کشور ترکیه، عراق، و سوریه قرار میگیرد. (البته در این کشورها هم همه نواحی «کردی» کاملاً کردنشین نیستند و اقوام غیرکرد هم در آن سرزمینها سکونت دارند.
بیشتر تاریخ شناسان پر آوازه براین باورند که، کردهای امروز نوادگان مادهای دیروزند.«اگر کردها نوادگان مادها نباشند، پس برسر ملتی چنین کهن و مقتدر چه آمدهاست و این همه قبیله و تیره? مختلف کرد که به یک زبان ایرانی و جدای از زبان دیگر ایرانیان تکلم میکنند از کجا آمدهاند؟ مینورسکی 1973
بسیاری از پژوهشگران، از جمله «تئودور نولدکه» خاورشناس بزرگ آلمانی، معتقدند که اگر روزی زبان مادی درست شناخته شود، بدون شک خویشاوندی بسیار نزدیکی با زبان پارسی باستان خواهد داشت، به نظر برخی از دانشمندان قبایل ماد و قبایل پارس همزبان بوده و هر دو به یک گویش سخن میگفته اند. ولی تاکنون متاسفانه از مادها حتی یک اثر مستند در دست نیست.
در حال حاضر چنین فرض میشود که کردها بخش اصلی بازماندگان اقوام بومی خاورمیانه و مادها هستند و به زبان کردی، مربوط به شاخه شمال غربی زبانهای ایرانی سخن میگویند. این نکته که که زبان کردی بازمانده? زبان ماد است، و التزاما کردهای امروزی هم استمراری از مادهای باستان هستند، تا زمانی که زبان مادی بدرستی شناخته نشده، کماکان یک فرضیه باقی میماند.
تاریخ کردها
در کتیبههای سومری 2000سال پیش از میلاد از کشوری به نام «کاردو یا کاردئن یا کاردوخی» نام برده شدهاست. این اقوام همان قومی بودند که به گفته گزنفون مورخ یونانی راه را بر تیگلاث پیلسر شاه آشور که با قبایل گورتی در حال جنگ بود بستند و لشکر کشی او را به سوی دریای مدیترانه متوقف ساختند گزنفون این قوم را کاردو مینامد.
منطقه امروزی کردستان عراق در دوران باستان بخش اصلی امپراتوری آشور را تشکیل میداد. آشور بانیپال در سال 633 پ م در گذشت. شاه ماد در حمایت از بابل به آشور اعلان جنگ داد. هوخشتره در سال 614 پ م از کوه های زاگروس گذشت و ضمن تسخیر آبادی های آشوری سر راه، شهر اشور پایتخت دولت آشور را در محاصره گرفت. پس از سقوط شهر آشور، نبوپلسر پادشاه بابل به دیدار هوخشتره آمد و در آنجا پیمان دوستی ایران و بابل تجدید شد. در سال 613 پ م شاه آشور در نینوا بود و این شهر نیز در سال 612 پ م تسخیر شد. نبوپلسر رهبر بابلیها به همکاری با ماد روی اورد.
کردها بخشی از بازماندگان اقوام بومی خاورمیانه و مادها هستند. مادها پس از ورود به زاگرس اقوام بومی آنجا یعنی کاسیها و لولوبیها (در لرستان) و دیگر اقوام آسیانی را در خود حل کردند و زبان ایرانی خود را در منطقه رواج کامل دادند.
در دورههای بعدی این منطقه بخشی از امپراتوریهای هخامنشی، سلوکی، اشکانی و ساسانی گشت.
بنا بر نوشتههای تاریخ نویسان و جغرافی دانان عرب، از قبیل بالاهوری، طبری و ابن اثیر قبایلی که بعداً به نام کرد شناخته شدند بیشتر نواحی شرقی رود بوتان و کرانههای شمالی دجله را تا نواحی جزیره (جزیره ابن عمر) متصرف شدند.
بر طبق برخی منابع فارسی که تعریفی سنتی از این واژه میدهند آنها گروهی از گوردها یا گردان به معنی پهلوان و قوی هیکل یا جنگجوی بی باک بودند و نام گرد در شاهنامه هم از همین خانوادهاست گرد بعدها در زبانها برای راحتی تلفظ و یا در زبان عربی به کرد تبدیل شدهاست.. کورد همچنین میتواند به معنی پسر تعبیر شود.
برخی منابع اسلامی نیز کردها را از نژاد اجنه دانستهاند که خداوند ایشان را به هیبت انسان درآوردهاست .حلیه المتقین فصل چهاردهم، محمد باقر مجلسی
به موجب تاریخ شرفنامه بدلیسی، قدیمیترین قبایل کرد باجناویها و بوتیها هستند که این نامها به دلیل سرزمین باجان و بوتان بر آنها نهاده شدهاست.
تا دورهای نه چندان دور مردمی که به زبان کردی کرمانجی (زبان اکثر کردها) سخن میگویند و در آناتولی ساکن هستند خود را کرمانج مینامیدند و نام کرد در میان ایشان چندان رواج نداشت.
مردمی که به زبان زازا صحبت میکنند یعنی زبانی که برای دیگر کردها زیاد قابل فهم نیست نیز بر دو دستهاند برخی خود را کرد معرفی میکنند و برخی خود را دارای هویت قومی متفاوتی میدانند. شرفالدین بدلیسی حدود کردستان را در روزگار صفوی و در کتاب شرف نامه خود با افزودن ولایت لرستان یک جا ذکر میکند و در شرفنامه سرزمین لرستان و قوم لر را با کردها یکی میشمارد.ظاهراً منظور بدلیسی از قوم لر، لَکهای لرستان است.
تمام کردستان تا سال 1514میلادی یکی از ایالات ایران بود. در جنگ چالدران که بین نیروهای شاه اسماعیل اول صفوی و سلطان سلیم اول عثمانی در سال 1514میلادی انجام گرفت بر اثر شکست ایران، بخشی از کردستان از ایران جدا شد و نصیب عثمانی گردید (کردستان عثمانی).
برخی هم مانند مصطفی بارزانی با اعلام این نظر که «هرکجا کرد زندگی میکند، آن جا ایران است» همواره بر پیوند ناگسستنی تاریخی و نژادی کردها با دیگر ایرانیان تاکید داشت.
جمعیت و پراکندگی
به علت اینکه آمارگیری دقیقی از جمعیت کردها انجام نگرفته تمام آمارهای ارائه شده تخمینی هستند. بنا به برآوردهای غیررسمی جمعیت و مساحت این منطقه به طور تقرییبی 40میلیون نفر در سال 2003محیطی به وسعت 190000کیلو متر مربع است. برخی جمعیت و مساحت آن را 30میلیون نفر در محیطی به وسعت کشور فرانسهkm² 543965تخمین میزنند.
ناحیه زیست کردزبانها عمدتاً کوهستانی است که از شرق به وسیله دامنههای شرقی کوههای زاگرس به دریاچه ارومیه منتهی میشود. از این قسمت به طرف جنوب و حد فاصل همدان و سنندج امتداد مییابد. در طرف جنوب هم بعد از دور زدن کرمانشاه، ایلام و بخشهایی ازلرستان و کرکوک به موصل ختم میشود. از شمال به طرف ماردین، ویرانشهر و اورفه امتداد یافته، آن گاه از شمال به طرف ملاطیه و حوزه رود فرات میرود تا به کمالیه میرسد. در قسمتهای شمالی کردستان محدود به کوهستان های مرگانداغ و هارالداغ است که به طرف ارزنجان و ارزروم امتداد می یابد. البته در تمام مناطق ذکر شده بسیاری اقوام غیر کردزبان نیز زندگی می کنند.
مناطق کُردزبان اگر چه کوهستانی است اما همین مناطق کوهستانی دارای درههای وسیع و حاصلخیزی نیز است. کوههای این منطقه در زمستانها پوشیده از برف است و در تابستانها با آب شدن برفها به مانند فرشی سبز رنگ از زیباترین مناطق دیدنی جهان میشود. چراگاههای آن که در دورانهای دور پرورش دهنده اسبهای مادی بودهاند امروزه نیز برای چرای گوسفندهای عشایر و ایلات کرد از اهمیت به سزایی برخوردارند. به طور کلی از بدو تاریخ کوههای بالای میانرودان مسکن و جایگاه مردمی بودهاست که با امپراتوریهای جلگهها یعنی امپراتوریهای بابل و آشور و گاه آنها را شکست میدادهاند.
زبان کُردی
کردی که اکثر کردها در (ترکیه, ایران , عراق و سوریه) با آن صحبت میکنند زبان ادبی و نیمه رسمی به شمار میرود و در کشور عراق از زمان اشغال قوای انگلیس تا کنون در مدارس تدریس میشود خود به دو بخش تقسیم میشود:
* کرمانجی شمالی یا اصطلاحا کرمانجی
* کرمانجی جنوبی یا اصطلاحا سورانی
کرمانجی شمالی گویش کردهای شمال خراسان، ناحیه مرزی ایران و ترکیه، آناتولی شرقی و شمال عراق است. از لحاظ جمعیتی اکثر کردها با یکی از دو لهجه فوق صحبت میکنند. گویش زازا که در قسمت کوچکی از کردستان ترکیه بدان تکلم میشود.
گویشهای اورامی، ایلامی، کرمانشاهی، کلهری، کلیایی، پیروندی، لکی، فیلی (و یا پهلی) در کردستان ایران تکلم میشوند.
دین و مذهب
از لحاظ مذهبی اکثریت کردها مسلمان (و پیرو اهلسنت) هستند. در استانهای کرمانشاهان، ایلام و بخش اعظم لرستان ایران نیز جمعیت قابل ملاحظه کرد شیعه زندگی میکنند. البته در بین کردها نزدیک به 50هزار خانوار و شاید بشتر یزیدیانی هستند علاوه بر این گروهی نیز که به یارسان معروفند در بین کُردها هستند. بقیه کردها مسیحی یا یهودی هستند.
منابع
تاریخ طبری
تاریخ الکامل
تاریخ ابن اثیر
تاریخ اسلام نوشته ایگناسیو اروگونته اسپانیایی
کردها و اسلام- ستیز یا سازش دانا مهرنوس
تاریخ مادها دیاکونوف
کردها نوادگان مادها مینورسکی
تاریخ کرد وکردستان آیت ا... مردوخ کردستانی
شرفنامه نوشته میرشرف خان بدلیسی
کردها و کردستان درک کینان
اسماعیل بیشکچی- کردها: مقاله ای که در سال 1988 در مجله استانبول چاپ شد.
نویسنده: مهرداد رحیمیان